سرمايه- فرناز سيفي: ادارهء معارف به اشخاصي كه صلاحيت اخلاقي و علميندارند، بهواسطهء كاغذپرانيهاي بي محل، چاپلوسي، پارتيبازي و اشتباه كاريها اجازهء تاسيس مدارس دخترانه داده است. همين بيترتيبيهاست كه ما را از قافله عقب انداخته و نميگذارد ما آدم بشويم. معارف نسوان هم مثل خانهء بيصاحب ميماند. اساس صحيح ندارد و هيچ وقت و هيچكس در پي ترتيب اين خانه نيست. هركس به خيال خودش مكاني و اساسي ترتيب داده و اسم آن را مدرسه گذاشته است. مديران اين مدارس يك خانهء كوچك اجاره كردهاند براي زندگي شوهر و پسر و دختر. يك اتاقش را هم مدرسه كردهاند، نه سر دارد و نه ته... يك تابلو هم به در خانه آويختهاند و اسم بامسمايي هم مدرسهء فلان و فلان داشته است. ديگر ميانش چه خبر است و چه درسي خوانده ميشود، معلوم نيست.»
جملات بالا، تنها يك نمونه از انتقادات مداوم مريم عميد (مزين السلطنه) به نابسامانيهاي موجود در وضعيت مدارس دخترانه بود. او كه معتقد به لزوم تشكيل اتحاديهء مديران مدارس دخترانه بود، دربارهء تاثير چنين تشكلي ميگفت: «اگر روءساي مدارس نسوان با يكديگر اتفاق و اتحاد داشته باشند، هر وقت يك عضو فاسد داخل ادارهء مدارس ميشد، اطلاع پيدا ميكردند و قلع و قمع مينمودند... نميگذاشتند اشخاصي كه به ملاحظهء نفع شخصي از نفع عمومي چشم پوشيده و شرف و هستي جمعي را به باد دادهاند، در اين دواير داخل گردند و يك اسباب مقدسي را كه اسباب همه قسم ترقيات ملت است، بدنام نمايند.» اعتراضها و چاره انديشيهاي فعالان زن و در راس آنها مريم عميد، سرانجام موجب شد كه وزارت معارف وقت «ادارهء معارف نسوان» را براي نظارت بر مدارس دخترانه تاسيس كند. هرچند كه اين گام نيز نابسامانيها و بي نظميهاي مدارس دخترانه را چارهگشا نبود و مزين السلطنه بار ديگر به انتقادها و ارايهء راهكارهاي پيشنهادي خود با جديت و پيگيري تمام ادامه داد.
مريم عميد سمناني «مزين السلطنه» تنها دختر مير سيد رضي سمناني ملقب به «رييس الاطبا» بود كه پزشك قشون ناصرالدين شاه و از اشراف روزگار بود. او مقدمات خواندن و نوشتن را از پدر باسواد و با فرهنگاش آموخت و بعد از مدتي از محضر اساتيد بنام دوران خود بهرهها برد و از معدود زناني بود كه تسلط كاملي بر زبان فرانسه داشت و با عكاسي نيز آشنايي كامل داشت. در 16 سالگي او را به ازدواج شاهزاده «عمادالدوله سالور» در آوردند، اما او تنها يك سال توانست با اين شوهر نادلخواه سر كند و ازدواج آن دو خيلي زود به جدايي انجاميد. هفت سال بعد بود كه با «قوام الحكما» كه از مردان فرهنگدار روزگار بود، ازدواج كرد. مزين السلطنه همهء اين هفت سال را به دانشاندوزي و مطالعه پرداخته و حتي پس از ازدواج و مادر شدن نيز لحظهاي از يادگيري و مطالعه غافل نميشد. پس از مرگ شوهر، به دليل علاقهء وافري كه به روزنامهنگاري داشت، دومين نشريهء خاص زنان، يعني «شكوفه» را تاسيس كرد. «شكوفه» هر دو هفته يك بار در چهار صفحه منتشر ميشد و در سرلوحهء آن خط مشي روزنامه اينگونه بيان شده بود: «روزنامهاي است اخلاقي، ادبي، حفظ الصحهء اطفال، خانهداري، بچهداري. مسلك مستقيمش تربيت دوشيزگان و تصفيهء اخلاق زنان و راجع به مدارس نسوان است.» مريم عميد در سرمقالهء اولين شمارهء نشريه دربارهء انگيزههايش از انتشار اين نشريه مينويسد: «اين كميتهء خادمهء وطن برخود لازم دانسته به قدر قوهء عاقلهء ناقصه و اندازهء فهم خويش با قلبي شكسته و نطقي آشفته و از آنجايي كه هيچ وقت خيال نميكرد بايد علم و دانش منحصر به صنف رجال باشد و زنها از اين فيض عظمي محروم و مايوس باشند، مخير نمود كه روزنامهء موسوم به شكوفه را كه هنوز چون طفلي نابالغ و چون شكوفهء نشكفته است، طبع نمايد.» انتشار اين نشريه واكنشهاي متفاوتي را در ميان فعالان زن آن دوران موجب شد. گروهي از مديران مدارس دخترانه از انتشار شكوفه استقبال كردند. وزارت معارف نيز از انتشار اين نشريه استقبال كرد و به حمايت از آن برخاست. اما در اين ميان عدهاي از فعالان زن و مديران مدارس به مخالفت با انتشار اين نشريه برخاستند و آن را نشريهاي در خدمت تامين معاش مزين السلطنه و تدارك آش و پلو او ميدانستند. مزين السلطنه در پاسخ به اين انتقادها مينويسد: « خوب بود خانمهاي عالمهء آبونه ميشدند، مطالعه ميفرمودند و به شاگردان مدارس خودشان تشويق ميفرمودند بخوانند تا مثل ماها تربيت نشوند. » روزنامهء «شكوفه» گامي اساسي در زمينهء روزنامهنگاري زنان ايراني به حساب ميآيد; چرا كه علي رغم آنكه مدير مسوول و نويسندگان آن همه از طبقات متوسط و بالاي جامعه بودند، اما گروه مخاطبان خود را عامهء زنان قرار داده بودند و برخلاف ديگر نشريهء زنانهء آن روزگار يعني «دانش»، نگاه متفرعنانهء اشرافي را نسبت به زنان زحمتكش و محروم نداشتند. از ديگر ويژگيهاي اين نشريه استفاده از كاريكاتور بود. كاريكاتورهايي در تقبيح خرافه پرستي، روابط زن و شوهر و خانوادهها با يكديگر، مقايسهء مدارس جديد با مكتبخانهها و غيره. مريم عميد كه از اعضاي يكي از انجمنهاي زنانهء دوران يعني «انجمن همت خواتين» نيز بود، اكثر صفحات نشريهء خود را در اختيار تبليغ و ترويج ديدگاهها و مسلك اين انجمن قرار داده بود. «انجمن همت خواتين» به همت خانم «نورالدجي» كه مفتشهء كل مدارس دخترانه بود، بنيان گذاشته شده بود. اهداف اصلي اين انجمن «اولائ ترويج اشياي داخلي است و ثانيائ ترقي صنايع و هنرهاي يدي دختران و شاگردان مدارس است.» نشريهء «شكوفه» در حقيقت ارگان اين انجمن زنانه بود كه قسمت اعظم توان و نيروي خود را صرف مبارزه با كالاها و منسوجات وارداتي ميكرد. فعاليتهاي فرهنگي مريم عميد تنها به ادارهء روزنامه و عضويت در انجمن محدود نميشد، او كه معتقد به سوادآموزي دختران بود يكي از اولين زناني است كه دست به تاسيس مدرسهء دخترانه به شكل نوين زد و مدرسهء «دارالعلم و صنايع مزينيه» را بنيان نهاد. مريم عميد با جديت تمام از وضعيت آشفته و نابسامان و غير استاندارد مدارس دخترانه انتقاد ميكرد و از وزارت معارف ميخواست كه ساماني به اين اوضاع دهد. او اولين كسي بود كه خواستار يكسان شدن برنامهء درسي مدارس شد و به درستي استدلال ميكرد كه اگر دانشآموزي در وسط سال تحصيلي ناچار به تغيير مدرسهء خود شود، به دليل تفاوت مطالب و كتابهاي آموزشي و تاريخ امتحانات نميتواند در همان كلاس به تحصيل ادامه دهد. وي همچنين به وزارت معارف پيشنهاد داد كه «هيات ممتحنه براي مدارس نسوان» تشكيل دهد تا با نظارت دقيق بر امتحانات از تخلفات جلوگيري كرده و به تدريج از معلمان مدارس دخترانه امتحان به عمل آورد تا كاستيهاي علمي اين معلمان مشخص شده و براي رفع آن چاره انديشي شود. مريم عميد همچنين اعتقاد داشت كه مدارس دخترانه بايد دولتي باشند و وزارت معارف بايد بودجهاي براي تاسيس چنين مدارسي منظور كند تا دختران بيشتري بتوانند باسواد شوند و مديران مدارس نيز زير بار فشارهاي مالي ناچار به تعطيلي مدارس خود نشوند.
در بررسي سير آگاهي و فعاليتهاي زنان ايران در دوران مشروطيت و پس از آن، تاسيس مدارس دخترانه و نشريات خاص زنان، دو نقطه عطف بسيار با اهميت است و مريم عميد كه از پيشگامان هر دو عرصه محسوب ميشود، نامياست كه چراغي را فرا راه دختران و زنان روزگار خود روشن كرد. او كه همهء عمر را پايريز خدمت به زنان كرده بود، در سال 1298 خورشيدي در سفري كه به زادگاه خود يعني سمنان داشت بر اثر سكتهء قلبي درگذشت.